روایت این قصه امید است و این که چگونه مىتوان در زندگى با همین کلمه جادویى از مشکلات گذشت. شاید در نگاه اول به شرایط پیش آمده براى یک نفر، زندگىاش آن اندازه بغرنج و پیچیده به نظر برسد که هر آدمى را به وحشت اندازد: از دست دادنها، تنها شدنها و احساس بىپناهى. آن هنگام است که کوچکترین خطا و یا حتى لحظهاى تردید مىتواند زندگى را از این هم بدتر سازد و شخص را به ناامیدى و یأس کامل برساند. یأسى که نتیجهاش دست کشیدن از تلاش و درجا زدن ـ یا حتى عقب رفتن ـ است. شخصیتِ داستان نیز با شرایطى آغاز مىکند که در برخورد اول مىتواند موجب دلسردى هرکس و متعاقب آن، تن دادن به سرنوشت ـ بدون تلاش ـ گردد.
کوچه
بارگیری پیوستها:
- کوچه (2073 بارگیری)
- متن کامل مقدمه (1528 بارگیری)
دیدگاهها
واقعا عالی بود
بدرود
واقعا متاسفم ....
مثل کتاب های مدارا و شب افتابی بی نظیر بود.......
همه کتابهای شما رو خوندم .فکر نمی کنم کتابی از شما باشه که من نخونده باشم .از همه بیشتر کتاب کوچه ؛مدارا وغریبه آشنا رو خیلی دوست دارم وبیش از پنج بار خوندمشون و هیچ وقت از خوندنشون سیر نمی شم .
امیدوارم در پناه ایزد منان همیشه سلامت وموفق باشید .از انتشارات شادان به خاطر چاپ کتابهای بی نظیر سپاسگذارم .