1) از داستان کتاب آخرتان بگویید، چطور شد که این کتاب را نوشتید؟ آیا زندگی و سوژهای واقعی در نظرتان بود؟ (در مورد سوژه و موضوعش نیز کمی بیشتر توضیح دهید).
قبل از هر چیز درود خدمت علاقمندان به رمان و خوانندههای عزیزی که لطف کرده و کتابهایم را دنبال میکنند، داغ عشق چون اغلب کتابهایم ادغام دو داستان در یک کتاب است. یکی سرگذشتی واقعی از یک عشق قدیمی بود که با توطئهای به سرانجام نرسید. در ذهنم با تغییرات کلی به آن بال و پر دادم و یک زندگی ساختم و داستان دوم از زخم خیانت میگوید و عمق فاجعه و تأثیراتی که مشکل از ذهن پاک میشود. مدتها بود دوست داشتم این رنج را به قلم بیاورم که بالاخره موفق شدم و امیدوارم خوانندههایم را راضی کرده باشم.
2) به نظر شما مخاطب با خواندن کتاب حاضر، در پایان علاوه بر سرگرمی چه چیز دیگری از کتاب به دست آورده بود؟
سعی کردهام در همه کتابهایم پیام داشته باشم. در این کتاب از نقص «ترس و قضاوت و پیش داوری» گفتهام. اینکه ترس از قضاوت چه آسیبهای جبران ناپذیری به جا میگذارد و همه را با یک چوب زدن اول فکر خودت را درگیر میکند و در نهایت هم باعث سلب آرامش از خود شدن است. چه خوب است راهِ حل کردن سوءتفاهمها را یاد بگیریم.
3) عکس العمل نزدیکان در مورد آثار شما چیست؟ فقط تعریف و تمجید است یا واقعا نظرات خود را میگویند؟
خیلی از دوستان و نزدیکان فقط تعریف میکنند و خیلیها هم نظرشان را میگویند. اوایل دوست داشتم فقط تعریف بشنوم، ولی کمکم یاد گرفتم که شنیدن نقد، البته اگر نقد و نظر مغرضانه و تهاجمی نباشد، مرا با نقاط ضعف و قوتم آشنا میکند. چون مهم نظر خواننده است، نه نظر خودم. این باعث رشدم میشود.
4) آیا وارد شدن به دنیای نویسندگی کار سختی است؟ برای شما چطور اتفاق افتاد؟
قبل از وارد شدن به این دنیای تازه، اصلاً در تصورم چنین چیزی را نمیدیدم. با اینکه ذهن خیال پردازم دائم در تلاش بود، گمان میکردم نویسندهها همه تحصیلکرده و خاص هستند. با خواندن بیوگرافی یک نویسنده موفق متوجه شدم زندگی ایشان دقیقاً مثل من بود. آنجا بود که فهمیدم من قدرت تخیل و ذهن خیال پردازی دارم که با مطالعه زیاد رشد پیدا کرده و آماده بود. اینکه نوشتن خیلی سخت است را یک نویسنده میفهمد، ولی به نظر من شرط اصلی نویسندگی اول از همه همت، قدرت تخیل، ذهن خیال پرداز و از همه مهم تر مطالعه، مطالعه و بی نهایت مطالعه است.
5) فکر میکنید رمان ایرانی امروز به چه چیزی نیاز دارد؟ در سالهای آینده خود را مقید به چه سمت و سویی در نویسندگی میدانید؟
به نظر من نویسنده برای نوشتن به مطالعه زیاد نیاز دارد. رمان ایدهآل سوژه خاص، نگارش خوب و فضا سازی میخواهد. طوری که خواننده داستان را حس کند. سبک و حال نوشتن من رمانهای عاشقانه است و سعی در این دارم این سه نکته مهم را در کتابهایم پیاده کنم.
6) به نظر شما چرا رمان خوانی برای همه لازم است؟ و فارغ از شعارهای کلی، تاثیر رمان را در زندگی افراد چه میدانید؟
رمان نسبت به کتابهای دیگر جذابیت خاصی دارد. خصوصاً یک رمان خوب که از اول خواننده را جذب کند. به نظر من بهترین و راحتترین وسیله اوقات فراغت است و رمان خوب علاوه بر جذابیت درس دارد و اگر این درسها تأثیر کوچکی هم در زندگیها بگذارد غنیمت است. خوشحالم که به گفته خوانندههایم خیلی از کتابهایم درس و پیام داشته است.
7) شما خودتان را یک رمان خوان حرفهای میدانید؟ برای یک نویسنده چقدر اهمیت دارد که با دیگر رمانها هم آشنا باشد؟
من عاشق رمان خواندن هستم. از نوجوانی خصوصاً با کتابهای آقای اعتمادی رمان خوان شدم. قبل از اینکه نویسنده بشوم کتاب را برای داستانش میخواندم، ولی امروز به نگارش کتابهای خوب خیلی دقت میکنم و از آنها درس میگیرم.
8) تصور شما از تاثیر رمانهای ترجمه بر رمان ایرانی چیست؟
در رمانهای ترجمه با فرهنگهای دیگر هم آشنا میشویم. من کتابهای ترجمه زیادی خواندهام. هر کدامشان جذابیت خاص خودش را داشته و از هیچکدام نمیگذرم.
9) اگر قرار بود در جایگاه انتخاب میان چند نویسنده نوقلم قرار بگیرید به نظرتان سه شرط اول برای قبولی رُمانشان چه خواهد بود؟
خوشبختانه امروز در بین نویسندگان جوان و نو قلم چهرههایی با توانایی خیلی بالا میدرخشند که بعضی با نویسندهای معروف و مطرح خارجی برابری میکنند که معیار من برای انتخاب کتابهایشان همان انتخاب سوژه خاص و نگارش و فضا سازی خارق العاده والبته اطلاعات درستشان است.
10) برای پرداختن و شکلدهی به شخصیتهای داستان، به چه روشی این کار را انجام میدهید؟ الگو، تشبیه، ترکیب یا راهکاری دیگر؟
در اصل راهکارهای من الگو گرفتن اصولی از کتابهای خوب و موفق است. حتی از قسمتهای فوق العاده هر کدام نمونه برداریهای کوچکی هم میکنم. تشبیه زندگی واقعی خودم و اطرافیانم و ترکیب خیال و واقعیت، شخصیتهای داستانم را شکل میدهد و داستانی را سر پا میکند که در بیشتر مواقع سؤال اول خوانندگانم این است که آیا این داستان واقعیت دارد یا نه؟!
11) تاثیر نویسندگی در زندگی خانوادگی و کاری شما چگونه است (چه تاثیر مثبت و چه اثرات منفی)؟
برای من نویسندگی واقعاً مثل وارد شدن در دنیایی جدید بود و فقط اثرات مثبت داشت. مرا زنده کرد و با اجتماع آشنا کرد. علاوه بر اینکه بیکاریهایم را به بهترین وجه ممکن پر کرد، از این طریق «منیر مهریزی» از خانه بیرون آمد و شناخته شد. این حس خیلی خوبی است.
12) آیا شده مدتها پس از انتشار کتاب خود، با خواندن آن حس ناخوشایندی بکنید؟ مثلا نیاز به تغییرات؟ چگونه بوده؟
بله حتماً. در کتابهای اولم چون قلمم پخته نبود و همان اصول اصلی را آنچنان که باید بلد نبودم، آنچه میخواستم پدید نیامده و به تغییرات کلی آنها فکر میکنم.
13) شناخته شدن یا شهرت برای شما (و در کل برای یک نویسنده) چقدر جذابیت دارد؟
شخصاً زیاد موافق شلوغ بازیهای اجتماعی نیستم و بیشتر از آن نوشتن و خواندن خوشحالم میکند، ولی منکر جذابیت شهرت هم نمیشوم. وقتی کتابم را پشت ویترین با نام خودم میبینم لذت میبرم و خوانندهای که با دیدنم ذوق میکند و از فلان کتابم تعریف میکند، حس خیلی خوبی میدهد.
14) از کارهای جدید خود بگویید و ایدههایی که در ذهن و یا در دست نوشتن دارید؟
همیشه بعد از اتمام کتابم تصمیم میگیرم مدت زیادی استراحت کنم، ولی به محض شکل گیری یک داستان جدید در پس ذهنم دیگر اختیار از دستم خارج میشود. کاری که در دست نوشتن دارم هنوز اسم خاصی ندارد و نسبت به آگاهی و پختگی بیشتری که پیدا کردهام سعی میکنم اصول کلی را بیشتر رعایت کنم تا خوانندههایی که توقعشان از من بالا رفته را راضی نگه دارم.
15) ترجیح میدهید یک عاشقانهنویس پُرمخاطب باشید یا نویسندهای اجتماعی با مخاطب کمتر و جدیتر؟
من عاشقانه خواندن و عاشقانه نوشتن را دوست دارم و حتی اگر بخواهم نمیتوانم سبکم را عوض کنم. قلم من برای سرودن عشق ساخته شده و به آن افتخار میکنم.
16) صحبت دیگر...یا حرف آخر برای هر کس که صلاح میدانید.
نوشتن را دوست دارم. میخواهم تا سالیان سال از طریق کتابهایم زنده بمانم. با عشق مینویسم و تقدیم به کسانی میکنم که عاشقانه میخوانند و حتی عاشق میشوند. ممنون از تمام کسانی که در این راه قشنگ مشوقم بودند.
دوشنبه, 18 مرداد 1395 23:23
شرط اصلی نویسندگی همت، قدرت تخیل و ذهن خیال پرداز است
سرکار خانم «منیر مهریزی مقدم» از نویسندگان نام آشنای ادبیات داستانی، به تازگی رمان «داغ عشق» را به علاقمندان خود عرضه کردند. به بهانه چاپ این اثر تازه، گفتوگویی با ایشان ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.